«قصر آبی» نوشته «لوسی مود مونتگمری»، داستان به یادماندنی دیگری از خالق «آن شرلی» است که از ماجرای عاشقانه دختری به نام «والنسی» میگوید.
والنسی یک دختر بیست و نه ساله مجرد است که هیچ عشقی را در زندگیاش نداشته و همه او را به چشم یک پیردختر نگاه میکنند. او تمام سالهای زندگیاش را در یک خانواده خشک و مقرراتی همراه با یک مادر غرغرو و خرافاتی و دختر عموی مزخرفش زندگی کرده و هیچگاه از دستورات آنها سرپیچی نکرده است.
یک روز به خاطر حملههای قلبی مکررش به دکتر مراجعه کرده و متوجه میشود که مبتلا به یک بیماری قلبی خطرناک است و بیشتر از یک سال زنده نخواهد ماند و از آنجا که هرگز معنای واقعی زندگی را نفهمیده و هیچ لذتی را در زندگیاش تجربه نکرده، تصمیم میگیرد که به زندگی بیروح و کسل کنندهای که همیشه به او تحمیل شده خاتمه دهد و روزهای باقیمانده عمرش را آنگونه که دوست دارد زندگی کند و عشقی واقعی را تجربه نماید.