قطارها در مه

نویسنده: گونتر آیش
زمان: 00:24:16
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
قطارها در مه قسمت اول
قطارها در مه قسمت دوم
خلاصه:

از اول هم اوضاع بر وفق مراد نبود، با آنکه ته دلم راضی نمی شد، اما بالاخره خودم را راضی کردم. غروب که شد من و او جایی رفتیم که تو نمی شناسی.

بالاخره راه افتادیم. آدم باید حسابی خبره باشد تا در تاریکی شب راه درست را پیدا کند. حالم بد بود. به او گفتم سیگار لعنتی­اش را کنار بگذارد. اما او نمی­توانست دست از این سیگار لعنتی بکشد و معتقد بود من آدم عصبی و بزدلی هستم. از دست او آنقدر عصبانی شدم که بالاخره سیگاری روشن کردم.

«قطارها در مه» داستانی است که با همین نام در مموعه­ای با نام «ای کاش» منتشر شده است.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *