

لاتاری
صبح روز بیست و هفتم ژوئن، روشن و آفتابی بود و گرمای تر و تازه یک روز وسط تابستان را داشت. گلها دسته دسته شکفته بودند و چمن سبز سبز بود. اهالی دهکده از حدود ساعت ده در میدان بین پستخانه و بانک جمع شدند. بعضی شهرکها جمعیتشان آنقدر زیاد بود که لاتاری را دو روز طول میدادند و باید از بیست و ششم ژوئن شروع میشد…
«لاتاری» درباره یک بختآزمایی یا همان لاتاری است که بهصورت سنتی در یک دهکده انجام میشود و مردم همیشه برایش هیجانزدهاند. این داستان با پایانی غافلگیرکننده، مخاطبش را میخکوب میکند.