لکه‌ها

نویسنده: زویا پیرزاد
زمان: 00:53:23
به اشتراک گذاری:
4.71
اپیزودهای این قصه
لکه‌ها
خلاصه:

داستان کوتاه «لکه­‌ها» از مجموعه داستانِ «طعم گس خرمالو» نوشته «زویا پیرزاد» است.

«لكه‌ها» بيان روابط علی، ليلا و رویا است. نویسنده در روند ارتباط علی، ليلا و رویا، لحظه‌هايی را بر می­‌گزيند و با نظر گاهی عينی آن­‌ها را در كنار هم می‌گذارد. ليلا درگير ازدواج با علی و تشکیل زندگی است. لیلا برحسب اتفاق لكه‌ای قهوه‌ای روی شلوار سفيد علی را می­‌بيند و بعد که به تدريج به لكه توی وان، لكه قيمه روی روميزی، لكه روی پيراهن، لكه لاک و چای، لكه خون و لكه آب انار مواجه می­‌شود، متخصص لكه­‌گيری می‌­شود. رویا به او پیشنهاد تشکیل کلاس آموزش «لکه­‌گیری» می­‌دهد.

در بخشی از داستان می‌­شنویم:

دست‌های لیلا پرید جلو، خورد به بطری‌­های نوشابه و سس گوجه­‌فرنگی و دست‌­های علی را چسبید. تكه‌ سوم پیتزا از دست علی افتاد روی شیشه‌ سس كه دمر شده بود روی نمكدان كه افتاده بود كنار بطری‌های سرنگون نوشابه. نوشابه روی رومیزی پلاستیكی راه افتاد و رسید به لبه‌ میز. لیلا با چشم‌های پر اشک به علی نگاه كرد. علی سرش را زیر انداخت. روی شلوار سفید علی لكه‌ قهوه‌ای بزرگی داشت شكل می‌گرفت…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (59 votes, average: 4,71 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *