مادر

نویسنده: لیوبا ورونکوا
اپیزودهای این قصه
مادر قسمت اول
مادر قسمت دوم
مادر قسمت سوم
خلاصه:

گاهی در زندگی اتفاقاتی می‌افتند که از دست و کنترل ما خارج هستند. گاهی زمین می‌لرزد و گاه باران و سیلی است که قطع نمی‌شود. گاهی بیماری شیوع پیدا می‌کند و گاه جنگ است. در همین زمان‌ها است که انسان‌ها باید بتوانند برای کمک به دوستان، همسایگان و حتی آن‌هایی که نمی‌شناسند اما درد کشیده‌اند و رنج برده‌اند، قدمی بردارد. این قدم می‌تواند بخشش از آنچه که فرد دارد باشد یا تسلی بخشیدن و دلداری دادن به کسی. گاه این قدم بزرگ‌­تر است و در جلوه مادری که فرزندی را به سرپرستی قبول کرده است رخ می‌نماید.

در رمان «مادر» ما قصه‌ «والنتین» را می‌شنویم. دختر کوچکی که خانواده‌اش را در جنگ از دست داده است و خانواده‌ای روستایی او را به فرزندی پذیرفته‌اند. حال با وجود سه فرزند شیطان و پر آزار دیگر در این خانواده، والنتین می‌تواند برای خودش، جایی در دل  خانواده باز کند؟

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *