مادر

نویسنده: پرل باک
زمان: 01:45:59
به اشتراک گذاری:
3
اپیزودهای این قصه
مادر قسمت اول
مادر قسمت دوم
مادر قسمت سوم
مادر قسمت چهارم
مادر قسمت پنجم
مادر قسمت ششم
مادر قسمت هفتم
خلاصه:

بالاخره روزی خواهد رسید که باور می‌کنیم، برای درک یک­دیگر، به زبان و گویش مشترک نیاز نداریم. شادی، خشم و غم ما را بهم پیوند می‌دهد؛ پیوندی چنان محکم که احساس می‌کنیم قصه‌ غم‌بار کتاب مادر را از زبان زن همسایه یا حتی مادربزرگ­مان شنیده‌ایم. درست است که مادر فداکار و رنج کشیده‌ این داستان و شوهر بی‌مسئولیت او را نمی‌شناسیم، اما حس تنهایی، حقارت و فداکاری را بارها چشیده‌ایم. چیزی که ما، پرل باک آمریکایی و شخصیت‌های این قصه را بدون داشتن نقطه‌ اشتراک، به درک مطابق رسانده، تنها در یک چیز ریشه دارد، درد مشترک. این داستان راوی دردهای ماست.

تاکنون به زنی که روی صندلی اتوبوس نشسته و با چشمان سرد و بی‌روح به شلوغی خیابان خیره شده، نگاه کرده‌اید؟ در مردمک غبار گرفته‌اش رنج‌هایی کهنه به‌سوی خیابان می‌دوند. حس می‌کنید زن از جنس سفالی ترک خورده است و هر لحظه بیم آن می‌رود که فرو بریزد؛ اما او استوار و مقاوم، از روی صندلی بلند می‌شود، رنج‌هایش را در کیفش می‌گذارد، در بازار مصیبت‌ها پیاده می‌شود تا رنج دیگری را بر دوشش بگذارد. در درون آن زن شهرزادی پر از قصه‌های واقعی و اندوهبار درون او زندگی می‌کند. رمان «مادر»، راوی زندگی یکی از همین زنان است که غصه‌های دنیا را بر دوش می‌کشند تا زمین معلق، از سنگینی اندوه سقوط نکند و با دنیا می‌جنگند تا عزیزان­شان قربانی زندگی بی‌رحم نشوند؛ حتی اگر آن عزیزان خود قاتل خوشبختی و آرامش او باشند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (1 votes, average: 3,00 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *