







هر چیز شفافی ماهیت اصلی خود را نشان میدهد. ولی هر رازی با وجود همه خلاقیتی که در درونش نهفته شده، پنهان میماند. به همین سبب باید به چهرهها وحوادث تاریخی که نقاب راز و بیخبری چهره آنان را پوشانده، همواره اهمیت مضاعف قائل شد و درباره آنها نوشت و باز هم نوشت. یکی از نمونههای بارز این قبیل اسرار کشفنشده تاریخی، زندگی سراسر غم انگیز «ماری استوارت» است.
قرنهاست که این زن توجه شاعران و فکر و قلم نویسندگان را به خود مشغول کرده است. او با نیروی درونی و شگفتآورش ما را به ارائه چهرهای باز هم جدیدتر از او به جهان وادار میکند. گرچه حیات ماری استوارت اسرارآمیز و پر از تضاد است، با این وصف چهره هیچ زنی در تاریخ تا این اندازه تحریف نشده است. او را قاتل و همزمان شهید میدانند. او را توطئهگر احمق و بلافاصله قدیس آسمانی مینامند، ماری استوارت جزو زنان نادری است که زندگی را در یک دوره بسیار کوتاه ولی پرثمر تجربه کرده است.
احساسات او تا بیست و سه سالگی معقول و عادی است و حتی در بیست و پنج سالگی هم تغییر چندانی نیافته است، اما در یک فاصله دوساله، آتشفشانی از جلال و عظمت فوران میکند. در این فاصله کوتاه سرنوشت عادی و طبیعی او ناگهان ابعاد تراژدیهای عهد باستان را به خود میگیرد و چون قله اورست در جایگاهی رفیع و باابهت میایستد.