مجنون چو حدیث عشق بشنید

نویسنده: مهام میقانی
زمان: 02:41:04
توجه: مخاطب گرامی؛ عذرخواهی رادیوقصه را به دلیل کیفیت نامناسب صدا در قسمت‌هایی از داستان بپذیرید.
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
مجنون چو حدیث عشق بشنید قسمت اول
مجنون چو حدیث عشق بشنید قسمت دوم
مجنون چو حدیث عشق بشنید قسمت سوم
مجنون چو حدیث عشق بشنید قسمت چهارم
مجنون چو حدیث عشق بشنید قسمت پنجم
خلاصه:

«مجنون چو حدیث عشق بشنید»، فضای شهر گنجه در قرن پنجم هجری و حکیم نظامی گنجوی در بیست و پنج سالگی را ترسیم می‌­کند. او به همراه سه خاله‌­اش در خانه‌­ای زندگی می‌کند. با ورود «شیخ ابومظفر بهرام شاه» به گنجه مجلسی برای دیدار برگزار می‌­شود.

«لیلی» دختری است که همچون پدرش اهل فلسفه و ادب است. او نیز در این مجلس شرکت می­‌کند. از طرفی نظامی نیز قصد شرکت در این مجلس و دیدار با بهرام شاه را دارد که بر سر راه مردی ژنده پوش را ملاقات می­‌کند. مرد ادعا می­کند اشعار او را خوانده و آمده تا او را از ادامه راه شاعری منصرف کند. مرد ژنده پوش که «یحیی» نام دارد معتقد است که اشعار عاشقانه در جامعه عواقب بدی به همراه خواهد داشت. یحیی نمی‌­داند که «جمال الدین» عشق لیلی را در سر دارد و همین موضوع موجب می­‌شود شور او در سرودن شعر بیشتر و بیشتر شود. یحیی برای جمال‌­الدین می‌گوید که اشعار او در میان مرداب نزدیک خانه یافته و شعر او یحیی را به یاد عشق قدیمی­‌اش می‌اندازد. جمال­‌الدین بعد از مدتی همنشینی با یحیی از راز او با خبر می­‌شود. ناگهان طوفانی برپا می‌­شود و تمام اشعار نظامی را که موجب دلگرمی یحیی تا آن روز بوده است، باد با خود می‌­برد. یحیی نیز خود را به داخل مرداب می‌­اندازد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *