مدرسه

نویسنده: محمد میرکیانی
زمان: 00:23:57
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
مدرسه قسمت اول
مدرسه قسمت دوم
خلاصه:

شور و شوق زیادی برای دیدن ساختمون جدید مدرسه داشتم. یه مدرسه قشنگ وسط یه روستای سرسبز با بچه هایی که برام خیلی ارزشمند بودن.
وقتی به مدرسه رسیدم، دیدم که بچه‌ها زودتر از من به اونجا اومدن و تا منو دیدن دور و برم جمع شدن. یاد روزی افتادم که با کدخدا گشتی توی روستا زدیم تا بچه‌‌‌‌‌‌‌‌های اهالی رو ثبت نام کنیم. از کدخدا پرسیدم که قبلا هم معلمی به این روستا اومده؟ کدخدا گفت که تنها یک معلم اومده که اونم بعد یه مدت کوتاه رفته و بچه‌‌‌‌‌‌‌‌ها بدون معلم موندن.
به دعوت یکی از خانم‌‌‌‌‌‌‌‌های روستا به خونه‌اش رفتیم تا چای بخوریم. بچه‌های اون خونه هم برای اومدن به مدرسه ذوق داشتن و لحظه شماری می‌‌‌‌‌‌‌‌کردن. همه منتظر شروع درس و مدرسه توی سال جدید بودن.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *