
مردی با کت و شلوار مشکی
نویسنده:
استیون ادوین کینگ
راوی:
نمایش رادیویی
زمان:
00:56:16
به اشتراک گذاری:
3.18

مردی با کت و شلوار مشکی
ماجرایی که میخواهم برایتان تعریف کنم، در یک روز شنبه اتفاق افتاد. پدرم تا میتوانست از من بیگاری کشید، تازه کارهایی را هم که اگر دن زنده بود باید انجام میداد، به من محول کرده بود. دن تنها برادرم بود که با نیش زنبور از دنیا رفت. با وجود این که یک سال از مرگ برادرم گذشته بود، اما مادرم هرگز زیر بار این حرف نمیرفت و معتقد بود که چیزی دیگری دن را نیش زده، مطمئنا چیزی دیگری بوده، چون هیچکس تاکنون از نیش زنبور نمرده.