«مردی به نام اوه» نوشته «فردریک بکمن»، درباره‌ زندگی پیرمردِ عبوس و تنهایی است که به تازگی همسر خود را از دست داده است. او با مرگ همسرش کنار نیامده اما همسایه‌‌ جدیدِ او با ورودش به داستان، نه تنها پیرمرد قصه را از افسردگی نجات می‌دهد بلکه شخصیتش را هم برای همیشه دگرگون می‌سازد.

فردریک بکمن زندگی پیرمرد پنجاه­ونه ساله‌ای به نام اُوِه را روایت می‌کند. اُوِه مردی است که سال‌ها بر اساس قوانین خود زندگی کرده است و همچنان به تمامی آن‌ها پایبند است اما در دنیای امروزه روال دنیا به گونه‌ دیگری پیش می‌رود و اکنون تکنولوژی حرف اول را می‌زند. همین موضوع باعث می‌شود اُوِه نتواند شغل خود را حفظ کند و به بهانه‌ سن زیاد او را بازنشسته می‌کنند. اُوِه شغل خود را دوست داشت و پس از مرگ همسرش تنها بهانه‌ او برای ارتباط با دنیای بیرون بود اما دیگر آن بهانه را هم از دست داده است.

درنهایت، اُوِه تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما درست زمانی که می‌خواهد خودکشی کند همسایه‌ جدید او که «پروانه» نام دارد وارد داستان می‌شود. پروانه یک زن باردار ایرانی است که دو فرزند دیگر هم دارد. از همان ابتدای داستان میان پروانه و اُوِه دوستی عمیقی شکل می‌گیرد و تمام ماجراهای رمان دوست داشتنیِ مردی به نام اوه از همین دوستی آغاز می شود.