
مرگ مرموز در کلیسا






«مرگ مرموز در کلیسا» که با نام «پرونده سنت فیاکر» نیز شناخته میشود نوشته یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم، «ژرژ سیمنون» یکی دیگر از ماجراهای معمایی و جذاب کاراگاه «ژول مگره»، این شخصیت دوست داشتنی را به تصویر میکشد.
کارآگاه ژول مگره در کنار شرلوک هلمز و پوآرو به عنوان یکی از شخصیتهای جاودانه و کارآگاهانی نمونه در ادبیات داستانی شناخته میشوند.
او در خانوادهای کشاورز زاده میشود. در جوانی به پاریس میرود تا در رشته پزشکی تحصیل کند اما شرایط طوری رقم میخورد که به نیروی پلیس میپیوندد. استعداد و هوش ذاتیاش در حل معماهای جنایی به او کمک میکند تا در کارش به سرعت پیشرفت کند و به مقام سربازرسی نایل شود. او همسری مهربان به نام «لوییز» دارد که در حل بسیاری از معماهای جنایی کمکش میکند.
ژرژ سیمنون برای نخستین بار در سال ۱۹۳۱ شخصیت مگره را در کتاب «پیتر لتونی» یا «مسافری که با ستاره شمال آمد»، به خوانندگان آثارش معرفی کرد.
در کتاب مرگ مرموز در کلیسا، کارآگاه مگره باید به زادگاه خود برگردد تا از وقوع یک جرم جلوگیری کند. از آخرین باری که او به زادگاهش رفته زمان زیادی میگذرد. او یادداشتی دریافت میکند با این مضمون که که قرار است در یک گردهمایی در روستای محل تولدش جنایتی رخ بدهد.