
من و هیچکس




«من و هیچکس» که با نام «مثل هیچکس» نیز شناخته میشود، استان زندگی دو دختر است. یکی ولگرد و سرگشته کوچه و خیابان و آن یکی دانشآموز اما درپی تجربههای نو برای شناخت زندگی. این برخورد برعکس بسیاری از داستانهای مشابه، تباهی درپی ندارد، بلکه حاصل آن شناخت، آگاهی و درکی تازه از دنیاست.
من و هیچکس» تصویری زنده و جاندار از دغدغهها، هراسها و دلبستگیهای نسل جوان امروز فرانسه را برای ما تصویر میکند، با نثری روان و داستانی جذاب .
«لو برتینیاک» نوجوانی سیزده ساله با دختر هجده ساله بیخانمانی به نام «نولون» آشنا میشود و با این آشنایی زندگیاش دستخوش تغییراتی میگردد. لو که دختری تنها در خانوادهای نه چندان منسجم است، با مادری بیمار و افسرده و پدری که تمام تلاشش را میکند تا زندگیشان را حفظ کند، با آشنایی با نو و برقراری ارتباط با او از دنیای تنهایی که برای خود ساخته کم کم فاصله می گیرد. لو، نولون را سوژه یکی از درسهای عملی مدرسهاش قرار می دهد و با او مصاحبهای انجام میدهد که طی آن با نحوه زندگی بیخانمانهای پاریس، دوستیها و ارتباطاتشان آشنا میشود و درصدد کمک به نو، دختری طردشده از جامعه، تنها و بیخانواده برمیآید.