







«مکزیک سرزمین من» درباره دختری جوان از خانوادهای اشرافی است که برخلاف نظر خانوادهاش با مردی ازدواج میکند و بهخاطر شغل همسرش راهی مکزیک میشود؛ اما تفاوتهای فرهنگی و کمبود امکانات مکزیک دردسرهای فراوانی برایش به دنبال دارد.
«مگی دان کین» زن جوانی است که برخلاف نظر خانواده اشرافی خود، با مردی به نام «نیکلاس» ازدواج میکند. او به دلیل شغل همسرش که کار در معدن است، باید در کشور مکزیک زندگی کند. مگی رفته رفته با زندگی در مکزیک و شرایط سختی که بر این کشور حاکم است، خو میگیرد و حتی در نبودِ شوهرش از پسِ کار معدن نیز برمیآید؛ اما شرایط زندگی در مکزیک از آنجا برای او تحمل ناپذیر میشود که متوجه باردار بودنش میشود. او فکر میکند تولد فرزندش در میان فقر فرهنگی و نبود امکانات بهداشتی مکزیک، ممکن است او را دچار مشکلات فراوانی کند؛ از این رو تصمیم میگیرد برای سلامتی کودک در راه خود، مکزیک و همسرش را برای همیشه ترک کند…