





«میسون باتل» با نام اصلی «واقعیت از زبان میسون باتل» اثر «لسلی کانر» است. داستانی دلنشین درباره اعتمادبهنفس، نجات و امید. کانر در این رمان نوجوانی را توصیف میکند که با وجود ناتوانی یادگیری میتواند در برابر زورگویی بایستد و راههایی هوشمندانه برای نجات بیابد.
میسون باتل درشتترین بچه کلاسش است و همه میدانند او بهسختی مینویسد و میخواند. او دشواریهایی در یادگیری دارد که باعث شده در کلاس و در میان همکلاسیهایش احساس خوبی نداشته باشد؛ به این وضعیت، غمِ سوگواری بهترین دوستش هم اضافه شده. پانزده ماه از مرگِ «بِنی کیلمارتین»، بهترین دوست میسون، آن هم در باغ خانواده باتل میگذرد، تحقیقات پلیس ادامه دارد و میسونِ همیشه حقیقت را میگوید. اما اصلاً نمیفهمد چرا ستوان برد حرفهایش را باور نمیکند. میسون در این میان دوست ریزجثهای به نام «کلوین چامسکی» پیدا کرده؛ گروهی دو نفره که در محلهشان بیوقفه و با بیرحمی تمام هدف آزارهای زبانی و بدنی بچهقلدرها قرار میگیرند. آنها برای فرار از حقیقتِ تلخ زندگیای که در آن گرفتار شدهاند، گروهی زیرزمینی و مخفی برای خودشان درست میکنند. ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که کلوین گم میشود.