در این مجموعه‌ از «نبض قلم» شش اقتباس نمایشی از آثار نویسندگان برتر جهان را آورده شده است.

«داستان‌های رومی – زن‌ها زن‌ها»: «ارمینیو» پسرعموی «الکساندرا» برای دیدن شهر رم از روستا به آنجا آمده و مهمان الکساندرا است. الکساندرا قصد دارد پسرعمویش را به سینما و گردش ببرد، ولی ارمینیو با دیدن «فیونتا»، گارسون رستوران، عاشق او می‌شود.

«داستان‌های رومی – شوخی‌های گرمازده»: «ارنستو» گرمازده شده و از گرما می‌نالد و همسرش «مونیکا» به او غر می‌زند که بچه‌ها را ساکت کند. ارنستو متعجب است که چرا مونیکا از گرما کلافه نمی‌شود! او از بودن اقوام همسرش در خانه‌اش ناراضی است و به‌دنبال آرامش می‌گردد.

«بی‌خواب در قفس» (براساس داستان «بعدازظهر باشکوه آقای بالتازار» نوشته «گابریل گارسیا مارکز»):

«یاسین نجار» با ساخت یک قفس پرنده، همشهریان خودش را شگفت‌زده می‌کند. او به‌مدت دو هفته بدون این­که غذایی بخورد یا چشم برهم بگذارد، در کار ساخت قفس بود و چنان قفس زیبایی ساخت که همه شیفته‌ آن شدند و برای به دست آوردنش سرودست می‌شکستند.

« شبی در هتل فونتانه» (براساس داستانی از کالینتی ون): «ویلی» در سطل آشغال رستوران به‌دنبال چیزی می‌گردد تا آن را به سمسار بفروشد. او درباره‌ «توماس بوگندو» با گارسون صحبت می‌کند که در یکی از همین سطل‌ها یک گونی پر از پول پیدا کرده و از همان روز غیبش زده است.

«معما» (سه داستان معمایی طنزآمیز برگرفته از آثار وودی آلن): بازرس و کارآگاه «فورد» درحال بررسی یک صحنه جرم و وضعیت مقتول هستند.

«پسرک لاستیکی« (براساس داستانی از دیمیتری گریگورویچ): «پیتا» کودکی بی‌ کس‌وکار است که زنی از او مراقبت می‌کند و به‌علت فقر، او را به سیرک حلقه‌ سرخ می‌برد تا به رئیس آنجا بسپرد.

«افسانه لحاف» (براساس داستانی از یاکوموکو نیزومی): در یکی از اتاق‌های مسافرخانه لحافی وجود دارد که هر مسافری زیر آن بخوابد، صدای دو کودک از آن بلند می‌شود که از یک­دیگر می‌پرسند: «داداش سردت نیست؟»