

نشان سیمرغ
قسمت اول

نشان سیمرغ
قسمت دوم

نشان سیمرغ
قسمت سوم
هدهد پرنده دانای جنگل، همه پرندهها را به چمنزار بزرگ دعوت میکند و درباره سیمرغ با آنها صحبت میکند. او میگوید که برای رسیدن به سیمرغ باید سفری را آغاز کنند که سختیهای بسیاری را به همراه دارد.
در این میان برخی از پرندگان به شوق آمده و قبول میکنند که همراه او راهی این سفر شوند؛ اما در مسیر سفر گروهی از پرندگان خسته شدند و از ادامه راه بازماندند و میل به ادامه راه را از دست دادند. هدهد در فرصتی شبانه حکایت عجیبی از پروانهها و راز روشنایی غریب را برایشان تعریف میکند.