

نفوذی
قسمت اول

نفوذی
قسمت دوم

نفوذی
قسمت سوم
«نفوذی» روایت سه داستان نمایشی کوتاه از آدمها و اتفاقات تلخ و شیرین دوران دفاع مقدّس است.
«نفوذی»: در یک عملیات جنگی، حضور یک فرد نفوذی در بین گروه باعث گمشدن بچههای عملیات و خرابشدنِ بیسیم میشود. سرهنگ که مسئول گروه است، تلاش میکند تا فرد نفوذی را بیابد و گروه را نجات دهد.
«امشب شام خرچنگ سرخکرده داریم»: داستانی از جبهه و جنگ و دو دوست است که برای حمل مهمّات، همراه با خانم دکتری به خط مقدم جبهه میروند و خودشان هم درگیر مقاومت و جنگ در خط مقدم میشوند.
«خواب گروهبان گارسیا»: «شهاب» و دوستش «فری» دزدند. وقتی میخواهند انگشتری را که دزدیدهاند، بفروشند، متوجه میشوند که مادر فری چراغ نفتیای را که انگشتر در آن پنهان است، به مسجد و جبهه اهدا کرده است. درنتیجه فری و شهاب بهدنبال انگشتر مخفیشده در چراغ نفتی، راهی جبهه میشوند.