نورآباد

زمان: 01:53:53
توجه: مخاطب گرامی؛ عذرخواهی رادیوقصه را به دلیل کیفیت نامناسب صدا در قسمت‌هایی از داستان بپذیرید.
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
نورآباد قسمت اول
نورآباد قسمت دوم
نورآباد قسمت سوم
نورآباد قسمت چهارم
نورآباد قسمت پنجم
خلاصه:

«امیر انوری» به عنوان سرباز معلم راهی منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای به نام «نورآباد» می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که مرکب از دو آبادی «نور» و «آباد» است. در شب اول اقامت خود در مدرسه آبادی نور، دو نفر ناآشنا به او حمله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و از او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند هرچه زودتر این روستا را ترک کند، ولی آقای انوری در مقابل آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ضعف نشان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و ماجرا را با یکی از اهالی منطقه مطرح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. وی نیز علت استقبال نکردن اهالی از معلم را دشمنی میان دو آبادی بر سر ملک باغ اناری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند؛ باغ بزرگی که متعلق به هر دو آبادی است.
«نیاز»، طبق سفارش امیر انوری، چند چادر از هلال احمر به امانت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد و امیر انوری تصمیم خود را برای نیاز و پسر او «ایاز» مطرح می کند که قصد دارد چادرها را بین نور و آباد نصب کند و علاوه بر اقامت خودش در یکی از چادرها، چادرهای دیگر را به صورت مدرسه برپا کند. هنگام گفت‌وگو، «قریب» و «صفر» که به صورت ناآشنا و با تغییر صدا چندین بار امیر را تهدید کرده بودند، با «قدرت» و «آزاد»، از بزرگان آبادی، به سراغ او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند. نیاز با دیدن آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به همراه پسرش از آنجا دور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و به امیر هم سفارش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که با آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها درگیر نشود…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *