






«مهندس ضرغامی» مدیرعامل شرکت بزرگیست و پس از مدتی از سفر خارج به کشور برمیگردد، اما رفتار پرسنل شرکت طوری است که انگار او را از چند روز قبل دیدهاند و رفتار مهندس هم بسیار عجیب و غیرعادی شده است، گویی که کسی به جای او نقش بازی میکند.
معاون شرکت «آقای احمدی»، برای وصول چکی به بانک میرود، اما متوجه میشود مهندس همه دارایی شرکت را خالی کرده است. مهندس «مهدی ضرغامی» برادری شبیه خود دارد که سالها پیش در ایتالیا به قتل رسیده است. جلسهای با حضور هیأتمدیره و رییس آن «آقای کامرانی»، برگزار میشود. آنها فکر میکنند که پای یک کلاهبردار حرفهای در میان است، مهدی برداشتن پول از بانک را انکار میکند، اما حسابدار شرکت به برداشت پول شهادت میدهد.
امضای جدید مهندس ضرغامی به بانک ارائه میشود، اما گردش و برداشت حسابها دچار اشکال می شود. درنهایت حق امضا از مهندس مهدی ضرغامی گرفته میشود و مهندس فکر میکند که رئیس هیأت مدیره، یعنی آقای کامرانی این توطئه را برای او درست کرده است.
پلیس متوجه می شود که برادر مهندس ضرغامی فرد کلاهبرداری بوده که توسط پلیس ایتالیا به قتل رسیده است و رفتارهای مهندس هم شبیه رفتارهای برادرش شده است. پلیس فکر میکند که برادر او نظر زنده است و با نقشهای حساب شده به ایران آمده تا کارهای خودش را عملی کند.
خوب بود سرگرم کننده بود