

همسر
ماپا زنی که در بازار کار می کرد. او هر روز با طبقی از سبزی به بازار می رفت و تا غروب که همه سبزی ها را می فروخت، به خانه بر نمی گشت. پس از بازگشت هر وقت به پل حصیری دهکده می رسید، یاد شوهر و فرزندانش می افتاد.