همسران خوب

زمان: 04:19:35
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
همسران خوب قسمت اول
همسران خوب قسمت دوم
همسران خوب قسمت سوم
همسران خوب قسمت چهارم
همسران خوب قسمت پنجم
خلاصه:

«همسران خوب» رمانی کلاسیک، عاشقانه و تاریخی از «لوئیزا می الکات»، خالقِ محبوب‌ترین خواهرانِ جهان ادبیات است. این رمان که سه سال بعد در ادامه‌ رمانِ «زنانِ کوچک» نوشته شد، داستانِ «خواهرانِ مارچ» را در جوانی دنبال می‌کند.

در جلدِ قبلیِ این رمان یعنی «زنان کوچک»، شاهدِ این بودیم که پدرِ خانواده به قصد شرکت در جنگ داخلی آمریکا در اواسط سده‌ نوزدهم، خانواده را ترک گفته تا به کمکِ هم‌وطنانِ خود بشتابد. جنگ و معضلات اقتصادی و اجتماعی آن، خانواده‌ مارچ را نیز بی‌نصیب نگذاشته و موجبِ تنگدستی و تنهاییِ آن‌ها شده است. با وجود این، خانم مارچ و چهار دخترش از کمک کردن به دیگر محتاجان دریغ نمی‌کنند، آن‌ها انسان‌هایی آزاده هستند و با صمیمیتی خالصانه اجاقِ خانه‌یشان را گرم نگاه می‌دارند.

جو، مگ، بثی و ایمی چهار خواهر با شخصیت‌های متفاوت هستند، به شدت یک­دیگر را دوست دارند و گاه در موضع رقابت و حسادت با یک­دیگر قرار می‌گیرند. چیزی که آن‌ها را علی‌رغم تمام مشکلات در کنار هم نگه می‌دارد، خانواده‌ای است که در رأسِ آن مادر و پدری مهربان و راهنما قرار دارند. در همسایگیِ این خانواده پسری به نام «لاری» با پدربزرگِ خود زندگی می‌کند. لاری پدر و مادرش را از دست داده و وضعیت مالی خوبی دارد. او نزدیک‌ترین دوستِ جو به حساب می‌آید. جو دختری است مصمم، محکم و مستقل؛ او عاشقِ نویسندگی است و هیچ زمانی را برای نوشتن داستان و نمایشنامه از دست نمی‌دهد. گرچه همه‌ شخصیت‌ها به‌دقت پرداخته شده‌اند، اما می‌توان جو را شخصیت محوری کتاب همسران خوب خواند.

خواهرِ بزرگ‌ترِ خانواده، مگ یا مارگارت نام دارد. او عاشقِ زندگی تجملاتی است و انتظارِ زندگی مرفهی را در آینده می‌کشد. او در شروعِ رمان همسران خوب ازدواجش را با جان بروک، معلمِ لاری، تدارک می‌بیند؛ ازدواجی که رویاهای بلندپروازانه‌اش را محقق نمی‌سازد. بث، خواهر سوم، عاشق پیانو، خجالتی و به‌شدت خلاق است. او به دنبالِ کمک به خانواده‌ای فقیر، به بیماریِ مهلکی مبتلا می‌شود. ایمی کوچک‌ترین و زیباترین دختر میان خواهران است و کمی افاده‌ای به نظر می‌رسد. یکی از اتفاقات مهمِ رمان همسران خوب، ابراز عشق لاری به جو و درخواست ازدواج از اوست. جو با تمام محبتی که به لاری دارد، او را مثل یک برادر می‌بیند و از ازدواج با او خودداری می‌کند؛ چراکه جو همیشه‌ در گوشه‌ی ذهن، استقلالش را به ازدواج ترجیح می‌دهد و تبدیل شدن به نویسنده‌ای بزرگ، تنها آرزوی بزرگی است که در سر دارد. لاری با تمامِ علاقه‌ای که به جو دارد، در سفری به اروپا می‌رود و آنجا ایمی را که با عمه‌اش به اروپا آمده ملاقات می‌کند و پس از این ملاقات اتفاقاتی در زندگی لاری، ایمی، جو و خانواده‌ی مارچ رخ می‌دهد که درس‌های زیادی برای هر یک به‌دنبال دارد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *