







«ونسا» هنرپیشه مشهور برای تعطیلات نزد مادرش میآید. مادر متوجه بیماری مشکوک ونسا شده اما ونسا امتناع ورزیده و در نهایت دکتر «فلمینگ»، ونسا را راضی میکند تا تن به جراحی دهد. اما رابطه ونسا، مادر و دکتر فلمینگ به مثلث عاشقانهای منجر میشود.
همسر «کریستین شانتری»، او و دخترش را ترک کرده و قصد دارد با زن دیگری ازدواج کند. کریستین معلم است و تنها زندگی میکند. او با اتومبیل خود در حال حرکت است که اتومبیل دچار نقص فنی شده و متوقف میشود. مردی برای حل مشکل کریستین از راه میرسد و تمام تلاشش را برای روشن کردن خودروی کریستین انجام میدهد. این مرد که لورنس فلمینگ نام دارد، جراح بسیار حاذقی است، چند بار دیگر هم به کریستین سر میزند. کریستین متوجه میشود که فلمینگ چیزهای زیادی را درباره او و دخترش ونسا که حالا هنرپیشه سرشناسی شده است، میداند. فلمینگ به کریستین پیشنهاد میکند تا با ونسا به فرانسه نزد خواهرش بروند تا هم ونسا حالش بهتر شود و هم کریستین آب و هوایی تازه کند. اما در این سفر اتفاقات ناخوشایندی رخ میدهد که سبب نگرانی همه میشود .