
همیشه دیر میرسد
نویسنده:
تسلیم شیخ
راوی:
گیتی خامنه - مسعود فروتن
زمان:
00:09:24
به اشتراک گذاری:
3.21

همیشه دیر میرسد
بلوایی در بیمارستان به پا بود. یکی می رفت و یکی می آمد. هیچ کس به دیگری توجهی نمی کرد و هر کس فکر نجات جان خودش بود. یکی نفس می کشید و یکی می مرد. یکی به دیگری می خورد و ببخشیدی می گفت و می رفت.