

وقتی میگل میشوی
میگل پسر نوجوانی است که در خانوادهای گلهدار در روستایی در نیومکزیکو زندگی میکند. هر سال تابستان، مردهای خانواده، گلهی هزاروهشتصد رأسی را به کوههای بلند سانگردو کریستو در دوردستها میبرند و اوّل پاییز برمیگردند. آرزوی بزرگ میگل، همراهشدن با گله و رفتن به کوههاست. اما با سنّ کمی که دارد، به او اجازه نمیدهند…
کتاب خوب و سرگرم کننده ای است و همچنین آشنایی با شغل دامداری و کار در مزرعه، بسیار عالی است.