پایان اندوه

نویسنده: اورهان جودت
زمان: 01:29:58
به اشتراک گذاری:
4.29
اپیزودهای این قصه
پایان اندوه
خلاصه:

زمستان سختی بود و من برای کار در کارگاه کلوچه پزی، نزد ارباب «کنعان» رفتم. کم کم از صحبت های او متوجه شدم که ارباب مقرر کرده کارگران باید روزی هفده ساعت کار کنند. این وضعیت اصلاً برای من قابل تحمل نبود، پس اقدامات اعتراض آمیز علیه ارباب را شروع کردم. ارباب برای جریمه ی من مقرر کرد که یک ماه پِهِن گاوها را جمع کنم.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (329 votes, average: 4,29 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *