پرنده آبی

تنظیم متن: غلامرضا قاسمیان
زمان: 02:14:03
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
پرنده آبی قسمت اول
پرنده آبی قسمت دوم
پرنده آبی قسمت سوم
پرنده آبی قسمت چهارم
پرنده آبی قسمت پنجم
خلاصه:

پادشاهی دختر بیماری به نام «نازبانو» دارد. نازبانو هر روز در انتهای باغ به پرنده‌‌ها دانه می‌‌دهد. یکی از این پرنده‌‌ها، یک پرنده‌‌ آبی‌‌رنگ است که نازبانو بسیار به آن علاقه دارد. پرنده همیشه در باغ پرواز می‌کند و به آغوش او می‌آید.

یک‌‌روز که نازبانو مشغول دانه‌‌دادن به پرنده است، پرنده‌‌ آبی درحالی‌که می‌‌خواهد النگوی نازبانو را از کنار چشمه بردارد، نازبانو انعکاس چهره‌‌ پرنده را در آب، به شکلِ پسر جوانی می‌‌بیند که ملتمسانه از او کمک می‌‌‌خواهد. پس از آن نازبانو هر روز به باغ می‌رود، اما از پرنده‌‌ آبی خبری نیست و دختر در انتظار

پرنده آبی بی‌‌هوش می‌‌‌شود.

آخرین تجویز طبیب برای نازبانو که تازه به هوش آمده و نمی‌‌تواند سخن بگوید، این است که پیرزنان برایش قصه بگویند تا او سرگرم شود.

در این میان «کچل» هم سعی می‌کند مادرش را ترغیب کند تا برای نازبانو قصه بگوید. اما از آنجا که مادرش قصه نمی‌داند، کچل را پیِ قصه‌‌گویی می‌‌فرستد.

کچل به باغ مرموزی راه پیدا می‌‌کند که کوتوله‌‌ها روزها از مردم دزدی می‌‌کنند و شب در قصرِ باغ جشن می‌‌گیرند. کچل مادرش را ترغیب می‌‌کند که این واقعه را برای نازبانو تعریف کند، اما این کار باعث می‌‌شود که دوباره حال دختر پادشاه بد شود. نازبانو از کچل خواهش می‌‌کند تا او را مخفیانه به باغ ببرد.
اما چرا حال دختر پادشاه با شنیدن داستان کوتوله‌‌ها وخیم‌‌تر می‌شود؟

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *