

پسر نانوا
داستان در مورد پسرکی است که پدرش نانوایی دارد. پسری باهوش و درسخوان که معلم دهکده آرزو دارد روزی پسرک جای او را بگیرد.
تا این که روزی پدرش ناپدید میشود. بدون هیچ نشانهای و بدون اینکه حتی کارت شناسایی با خودش همراه داشته باشد. با همان لباس نانوایی. غیباش میزند.
پسر در پانزده سالگی مردی را در خیابان میبیند که گمان میکند پدرش است…