پهلوانان

نویسنده: هوشنگ فتحی
اپیزودهای این قصه
پهلوانان قسمت اول
پهلوانان قسمت دوم
پهلوانان قسمت سوم
پهلوانان قسمت چهارم
پهلوانان قسمت پنجم
خلاصه:

«پهلوانان» روایتی است تاریخی از داستانی پهلوانی که در گذشته‌های دور، در دیار کرمان به‌وقوع پیوست.

«پهلوان شمس» از خراسان به «قائن» رفت تا با پهلوانان آنجا کشتی بگیرد. اما «پهلوان زید» به او گفت که اول باید فنون کشتی را بیشتر از آنچه می‌داند به او بیاموزد و برای این کار «پهلوان اسد کرمانی» را به او معرفی کرد.

پهلوان شمس با کاروانی به طرف کرمان حرکت کرد، اما در میانه‌‌ راه ناگهان ولوله‌ای در کاروان افتاد و همه را نگران کرد! خبر رسید که «شاه‌‌شجاع»، پهلوان اسد کرمانی را برای حکمرانیِ کرمان انتخاب کرده است، اما پهلوان اسد نمی‌خواست با پذیرش این امر، تن به ذلت نوکری شاه‌‌شجاع بدهد.

بااین‌‌حال، پهلوان اسد برای دیدار شاه‌شجاع به راه افتاد. همسر پهلوان اسد از او خواهش کرد که این حکمرانی را قبول کند و زندگی‌شان را از فقر و بدبختی نجات دهد. شاه‌‌شجاع از شیراز به کرمان نزد مادرش رفته بود و قصد داشت به اوضاع کرمان سروسامان بدهد و سپس به شیراز برگردد.
پهلوان اسد کرمانی سرانجام صلاح را در آن دید که حکمرانی کرمان را به دستور شاه‌‌شجاع قبول کند. اما مادر شاه‌‌شجاع، «مختوم شاه»، با او مخالف بود و از بی‌اعتنایی این پهلوان به خودش رنج می‌برد. بنابراین به مزدورانش دستور داد که مراقب اوضاع باشند و پهلوان اسد را زیر نظر بگیرند تا ببینند از کدام ناحیه آسیب‌پذیر است.

پهلوان اسد با پشتیبانی مردم کرمان، اوضاع این شهر را به سامان رساند و حسادت اطرافیان شاه‌شجاع را برانگیخت…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *