پیرمرد فقیر

زمان: 00:10:17
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
پیرمرد فقیر
خلاصه:

در زمان های قدیم زن و شوهر پیری زندگی می کردند که خیلی فقیر بودند. روزی پیرمرد که تنها دارایی‌‌‌‌‌‌‌شان یک کیسه گندم بود را از پیرزن گرفت تا آرد کند و نان بپزد. پیرمرد گندم‌‌‌‌‌‌‌ها را به آسیاب برد و آرد کرد. در راه برگشت خسته شد و در گوشه‌‌‌‌‌‌‌ای خوابش برد …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *