چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو

نویسنده: عاطفه رحمانی
اپیزودهای این قصه
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت اول
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت دوم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت سوم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت چهارم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت پنجم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت ششم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت هفتم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت هشتم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت نهم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت دهم
چطور می‌‌‌خواهی بمیری؟ / جلد دو قسمت یازدهم
خلاصه:

همان طور که گوش‌هایم صداهای بیرون را می‌شنیدند، چشم‌هایم دور و بر اتاق را رصد می‌کنند، میز آرایشم که انواع وسایل برای زیباتر نشان دادنم رویش به صورت نامرتب قرار گرفته بودند، کمد لباس‌هایم که هیچ برندی داخلش جا نمانده بود، روی میزم لپتاپ، آی پد و گوشی تازه‌ای که بابا برایم خریده بود به چشم می‌خورد. شاید این اتاق و تمام وسایلش آرزوی هر دختری باشد ولی این‌ها برای منی که هیچ ساعتی در روز آرامش نداشتم اصلا اهمیت نداشت، دوست داشتم این‌ها را نداشتم و به جایش مادر و پدری داشتم که به جای این همه دعوا و داد بیداد وقتی کنار هم هستند حرف‌های عاشقانه به‌هم بزنند و به جای اخم با لبخند به هم نگاه کنند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *