

کبوتران ایلیا
سرکار ستوان همیشه گرسنه بود. اگر تـیر نـمیانداخت، قـطعه نانی در دهانش بود، نان با کالباس یا چربی، گوشت و یـا چربی خوک. اما هیچ چیزی را باندازهٔ کبوتر دوست نداشت.
سرکار ستوان همیشه گرسنه بود. اگر تـیر نـمیانداخت، قـطعه نانی در دهانش بود، نان با کالباس یا چربی، گوشت و یـا چربی خوک. اما هیچ چیزی را باندازهٔ کبوتر دوست نداشت.