کمربند سرخ

اقتباس متن: حسین یعقوبی
زمان: 02:39:18
به اشتراک گذاری:
2
اپیزودهای این قصه
کمربند سرخ قسمت اول
کمربند سرخ قسمت دوم
کمربند سرخ قسمت سوم
کمربند سرخ قسمت چهارم
کمربند سرخ قسمت پنجم
کمربند سرخ قسمت ششم
خلاصه:

«ندوالیس»، پسر سیاهپوست هفده ساله، در سر دارد وقتی بزرگ شد، هم نویسنده بزرگی شود، هم بسکتبالیستی جهانی.

ندوالیس می­خواهد هم «ارنست همینگوی» شود و هم «مایکل جردن». او در سر دارد هم در ادبیات و هم در بسکتبال، نفر اول شود. ندوالیس در حال بازی با بچه­های محل متوجه پیرمرد مرموزی در آپارتمانی در همان نزدیکی می­شود. دوستانش درباره مرموز بودن پیرمرد حرف­های زیادی می­زنند؛ مثلا این که او قاتل زنجیره­ای است، یا شاهد یا جاسوس!

ندوالیس نمی­تواند جلوی کنجکاوی­اش را بگیرد؛ پس وقتی پیرمرد در خانه نیست، وارد آپارتمانش می­شود؛ آپارتمانی که پر از کتاب است. صاحبخانه از راه می­رسد و پسرک سراسیمه از آنجا فرار می­کند، اما کوله­پشتی­اش در آپارتمان جا می ماند.

پیرمرد، فردای آن روز، کوله­پشتی را از پنجره به کوچه پرتاب می­کند، اما برای صاحب کوله­پشتی یادداشتی در دفترچه­اش نوشته است.

این رابطه، اندک اندک، به دوستی عمیقی تبدیل می­شود؛ رابطه ای که فلسفه زندگی پیرمرد مرموز را تغییر می­دهد و زندگی پسرک را نیز متحول می­کند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (1 votes, average: 2,00 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *