کوله

نویسنده: هاجر کوشکی
زمان: 03:12:06
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
کوله قسمت اول
کوله قسمت دوم
کوله قسمت سوم
کوله قسمت چهارم
کوله قسمت پنجم
کوله قسمت ششم
کوله قسمت هفتم
کوله قسمت هشتم
کوله قسمت نهم
کوله قسمت دهم
کوله قسمت یازدهم
کوله قسمت دوازدهم
کوله قسمت سیزدهم
کوله قسمت چهاردهم
خلاصه:

داستان «کوله» محموعه‌‌‌‌‌‌ای از جند داستان کوتاه و به‌‌‌‌‌‌هم پیوسته در مورد یک زن و شوهر حوان به نام‌‌‌‌‌‌های «پونه» و «آزاد» است.

«قطره‌های کوچک آب»: «پونه» و «آزاد» تصمیم گرفته‌اند به صورت «Hitchhiking» یا «رایگان سواری» به سفر بروند. آن‌‌‌‌‌‌ها در «شیراز» یک فروشگاه کتاب‌فروشی دارند که در حال ورشکستگی است. پونهو آزاد در پارک با معلم زیست‌شناسی سابق پونه برخورد می‌کنند که قصد دارد جلوی آب‌خوری پارک جوی آبی درست کند تا آب اضافه‌ای که از آب‌خوری پارک پایین می‌ریزد، به پای درختان پارک برود.
آن‌‌‌‌‌‌ها برای کمک به خانه خانم معلم می‌روند. او در خانه هم روش‌هایی برای صرفه‌جویی در مصرف آب دارد. او به پونه و آزاد می‌گوید که مهمان‌های نوروزی را به خانه‌اش می‌آورد و درباره‌ آب و بهداشت با آن‌‌‌‌‌‌ها حرف می‌زند.

«دیده‌بان آسمان»: پونه و آزاد زیر باران منتظر خودرویی هستند تا آنه‌‌‌‌‌‌ا را سوار کند. سرانجام یک تراکتور برای‌‌‌‌‌‌شان می‌ایستد و آن‌‌‌‌‌‌ها سوار می‌شوند. «آقای معینی» صاحب تراکتور آن‌‌‌‌‌‌ دو را به خانه‌ خودش در روستایی کنار «دشت ارژن» می‌برد. «محسن»، پسر آقای معینی، به قول پدرش از خر شیطان پایین نمی‌آید و او از پونه و آزاد خواسته تا با پسرش حرف بزنند و فکر سفر خارج را از سرش بیرون کنند؛ ولی محسن اصرار دارد که باید برود. آزاد سعی می‌کند تا با حرف زدن با محسن او را قانع کند که همین‌جا بماند.

«آرزوی مائده»: آزاد و پونه در ادامه‌ سفرشان به کازرون می‌روند. آن‌‌‌‌‌‌ها قصد دارند به منزل «مرضیه خانم»، دختر خاله مادر پونه، بروند. مادر پونه به او پیام می‌دهد که به خاطر اختلاف‌های خانوادگی اصلا به خانه او نروند. ولی آزاد که سرما خورده و حالش خوب نیست، زنگ خانه مرضیه خانم را می‌زند. مرضیه خانم قالی‌باف است. او کمی بی‌حوصله است و به آزاد و پونه بی‌محلی می‌کند. ولی «مائده»، دختر مرضیه خانم، از آمدن آنها خوشحال شده و به پونه می‌گوید که مادرش سه سال است که به خاطر توموری که در سر دارد و قرص‌هایی که مصرف می‌کند، دچار افسردگی شده است.
مائده خودش هم عروسک درست می‌کند و با کسب و کار اینترنتی آن‌‌‌‌‌‌ها را می‌فروشد. پونه از مائده می‌پرسد که چرا مادرش عمل نمی‌کند؟ مائده هم می‌گوید که فاصله آن‌‌‌‌‌‌ها تا شیراز سه ساعت است و نمی‌توانند به خاطر این مسافت به آنجا رفت‌وآمد کنند. پونه به او می‌گوید که به خانه‌ آن‌‌‌‌‌‌ها بیایند و در آنجا بمانند. پونه به آزاد پیشنهاد می‌دهد که عروسک‌های مائده را در کتاب فروشی خودشان بفروشند.

و ادامه‌ سفر این زوج که ماجراهای گوناگون و جذابی دارد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *