گربه قاضی

نویسنده: نصرالله منشی
زمان: 00:13:20
به اشتراک گذاری:
1
اپیزودهای این قصه
گربه قاضی
خلاصه:

در جنگل زیبایی، زاغی و کبکی با هم دوست بودند.
زاغ و کبک هر روز از حال هم باخبر بودند. یک روز کبک رفت و دیگر نیامد. مدتی گذشت. روزی تیهویی از آنجا رد شد. تیهو دید که لانه کبک خالی است آن را برای خودش انتخاب کرد. مدتی گذشت و کبک از راه رسید و به خانه‌‌‌‌‌‌‌‌اش رفت اما متوجه شد که تیهو خانه او را صاحب شده است.
کبک خیلی ناراحت شد و از تیهو خواست تا از لانه برود، اما تیهو راضی نشد که نشد.

 

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (1 votes, average: 1,00 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *