
گیرنده شناخته نشد



سال ۱۹۳۹ ارتش آلمان به رهبری آدولف هیتلر به خاک لهستان حمله کرد و اینگونه، نبردی دیوانهوار میان بزرگترین دولتهای جهان درگرفت؛ نبردی که تا سال ۱۹۴۵ بهطول انجامید و در این مدت خساراتی جبرانناپذیر و عظیم به بار آورد. با این حال نباید گمان کرد که شعلههای سوازن این جنگ یکشبه و به واسطهی دیوانگیِ تنها یک فرد -آدولف هیتلر- روشنی گرفت.
متفکرینی که در ابتدای قرن بیستم میزیستند، به خوبی از سقوط اخلاقیِ مردمان اروپایی آگاه بودند؛ سقوطی که بنا بود در نهایت به ظهور غول فاشیسم در آلمان و ایتالیا بینجامد. یکی از این متفکرین نویسندهای آمریکایی به نام «کاترین کرسمن تایلور» بود. رمان مشهور او که عنوان «گیرنده شناخته نشد» را بر خود دارد، در سال ۱۹۳۸ به رشته تحریر درآمد؛ یعنی یک سال قبل از آغاز فاجعه. با این حال در این اثر به خوبی میتوان رد خون و خشونت را جست. در واقع، تایلور در این اثر کوتاه گویی در نقش یک پیشگو ظاهر شده است؛ پیشگویی که با توصیف فجایع دامنگیرِ اخلاقی، اجتماعی و سیاسی در آلمانِ نیمه نخست قرن، به طور غیرمستقیم دربارهی آینده هولناکی که پیش رو بود هشدار داد.
کتاب گیرنده شناخته نشد داستانی در ژانر آشنای نامهنگاری است. دو شخصیت اصلی یا در واقع، دو نامهنگار اصلی در این رمان، دو دوست آلمانی به نامهای «مارتین شولزه» و «ماکس آیزنشتاین» هستند که سابقاً هر دو در آمریکا سکونت داشتند؛ اکنون که یکی از آنها به آلمان بازگشته و پیوند نزدیک میانشان قطع شده، نامه تنها وسیله آگاهی پیدا کردن آنها از حال یکدیگر است. در این بین، از خلال نامههای این دو کاراکتر به یکدیگر، موقعیت نابسامان اجتماعی در اروپای نزدیک به پرتگاه جنگ، به خوبی واکاوی و نمایان میگردد.