یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی

نویسنده: رسول آبادیان
زمان: 02:31:57
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت اول
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت دوم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت سوم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت چهارم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت پنجم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت ششم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت هفتم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت هشتم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت نهم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت دهم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت یازدهم
یادگاران انقلاب / بدون نام و نشانی قسمت دوازدهم
خلاصه:

تمام محیط زندان قصر در سکوتی عجیب فرو رفته بود. انگار همه چیز خاموش شده بود. پرنده‌ سفید دل‌دل می زد و در اطراف جایی که محمدصادق را بسته بودند، در رفت و آمد بود. پرنده‌ بی‌قرار به هر سو نگاه می‌کرد. لحظه‌ای بعد چند نفر از نگهبان‌ها با سرعت تمام در حالی که جسمی خونین را در پارچه هایی پیچیده بودند، از کنارش گذشتند.
یکی از آن¬ها گفت:
دستور چیه؟
دیگری گفت:
فرمانده گفت اصلا کسی به این نام هیچ وقت توی زندان نبوده.
دیگری گفت:
یعنی مثل بقیه؟
یکی دیگر گفت:
درست مثل بقیه، بدون هیچ نام و نشانی.
نگهبان‌ها همه رفتند و پرنده‌ سفید هم دیگر باید می‌رفت.
پرنده پرواز کرد، اوج گرفت، اوج گرفت و …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *