
یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
نویسنده:
خسرو معتضد
راوی:
بهروز رضوی
زمان:
03:08:53
به اشتراک گذاری:
2.83

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت اول

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت دوم

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت سوم

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت چهارم

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت پنجم

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت ششم

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت هفتم

یک شاخه گلایل سرخ برای پانتهآ
قسمت هشتم
«بابک رجحانی» دلش میخواست با همدانشگاهیاش «پانتهآ» ازدواج کند، ولی گاهی حالتهای عجیبی در او میدید.
پانتهآ با آنکه مهربان و دوستداشتنی بود، گاهی برای چند روز بیمار میشد و مدتی از هیچکس سراغ نمیگرفت. بابک تصمیم گرفت او را نزد روانپزشک مجربی ببرد و از این بابت خیالش راحت شود؛ اما فکر کرد آیا پانتهآ از این تصمیم او ناراحت نخواهد شد؛ آیا عصبانیتش اوج نخواهد گرفت و از او دور نخواهد شد.