

یک گل سرخ برای امیلی
«یک گل سرخ برای امیلی» داستانی کوتاه از «ویلیام فاکنر» است که نمونهای از ژانر گوتیک جنوبی است.
همه افراد شهر در مراسم تشییع جنازه «امیلی گریرسون» شرکت میکنند. او یادگار نجیبزادگان جنوبی بود که زندگی خود را منزوی از اجتماع گذراند.
پدر امیلی در جوانی مانع از معاشرت او شد. پس از مرگ او، امیلی با «هومر بارون» که یک فرد ساده از طبقه پایین شمالی بود همراه شد. شایعه شد که آنها نامزد کردهاند.
هومر ناپدید شد. بقیه عمر امیلی – بیش از سی سال – در تنهایی گذشت.
در جستجوی خانه امیلی پس از تشییع جنازهاش، مردم شهر اسکلت مردی را در تخت او پیدا میکنند. گمان همگان بر این است که اسکلت متعلق به هومر بارون است.