مغازه جادویی


نویسنده: جیمز آر.دوتی
مترجم: ندا مظلومی
ناشر: شاهدخت پاییز


کتاب «مغازه جادویی» درباره یک جراح مغز و اعصاب بزرگ که بنیانگذار یک مرکز تحقیقات در یکی از دانشگاه‌‌‌‌‌‌های معتبر جهان است، نوشته شده است. این جراح مغز و اعصاب کسی نیست جز «جیمز آر.دوتی»، همان نویسنده کتاب.
در مقدمه کتاب جیمز در حال جراحی بر روی مغز یک نوجوان است. هنگام عمل جراحی در یک لحظه با یک حواس-پرتی کوچک ورق برمی‌‌‌‌‌‌گردد و سلامت نوجوان به خطر می‌افتد، به قدری که تا سرحد مرگ هم پیش می‌‌‌‌‌‌رود.
نویسنده دوران کودکی خودش را نقل می‌‌‌‌‌‌کند. یک روز جیمز از خواب بیدار می‌شود و می‌‌‌‌‌‌بیند که انگشت شست‌‌‌‌‌‌اش گم شده است. انگشت شستی که در واقع انگشت مصنوعی بوده و جیمز برای این‌‌‌‌‌‌که بین مردم شهر و دوستان خودش تحقیر نشود از آن انگشت استفاده می‌‌‌‌‌‌کرده است.
در آن زمان جیمز با مغازه ای آشنا می‌شود که در کتاب به عنوان مغازه جادویی از آن یاد می‌شود. اکثر داستان‌‌‌‌‌‌های این کتاب در مغازه جادویی رقم می‌‌‌‌‌‌خورد. صاحب این مغازه جادویی روث نام دارد. روث که در واقع یک پیرزن است از جیمز قول می‌گیرد که مطالب جادویی و دانشی را که به او می‌‌‌‌‌‌آموزد را بدون هیچ چشم‌‌‌‌‌‌داشتی در اختیار دیگران قرار دهد. این موضوع باعث می‌شود تا جیمز این کتاب را بنویسند و اسم مغازه جادویی را به عنوان اسم کتاب در نظر بگیرد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *