
- تاریخ انتشار: مرداد ۲, ۱۳۹۹
- نویسنده: شروود اندرسون
- گوینده: بهروز رضوی
- ژانر: ماجراجویی
- زمان: 00:17:30
- پدرم مطمئنم که ذاتا مرد سرزندهی مهربانی بود. تا وقتی سی و چهار سالش شد کارگر مزرعهی مردی بود. آن موقع خودش اسب داشت و شنبه شبها به شهر میرفت و چند ساعتی را با کارگرهای مزرعههای دیگر میگذراند. در شهر چند گیلاسی آبجو میخورد
تخم مرغ
بازدید: