دشت سه چاه

زمان: 01:27:43
به اشتراک گذاری:
4.22
اپیزودهای این قصه
دشت سه چاه قسمت اول
دشت سه چاه قسمت دوم
دشت سه چاه قسمت سوم
دشت سه چاه قسمت چهارم
دشت سه چاه قسمت پنجم
خلاصه:

«سکینه» به همراه پسرش، رستم، گوسفندانشان را به گلّه‌‌‌بُنه آوردند و چون اهالی بر این اعتقادند که ورود زن به گله‌‌‌بنه شوم و نحس است، آن‌ها گله‌‌‌بنه‌شان را کمی دیرتر از بقیه علم کردند.
ازطرفی، چند روز از شروع گله‌‌‌بنه‌ها می‌گذرد که یک شب به یکی از گله‌‌بنه‌ها دزد می‌زند و تمام گوسفندان آن گله‌‌بنه را می‌دزدند. ترس و وحشتی در بین بقیه‌ی صاحبان گله‌‌‌بنه‌ها به وجود می‌آید. «ساتیار» که بزرگ روستاست و همه او را به ریش‌سفیدی قبول دارند، تصمیم می‌گیرد که همه را جمع کند تا با هم مشورت کنند و چاره‌ای بیندیشند. «قباد و رمضان» هم گله‌بنه‌ی خود را نزدیک کوه و در محلی به نام «تنگ نم» زدند و آن‌ها هم از بقیه دور هستند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (55 votes, average: 4,22 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *