زندانی قفقازی

نویسنده: لئو تولستوی
4.5
اپیزودهای این قصه
زندانی قفقازی قسمت اول
زندانی قفقازی قسمت دوم
زندانی قفقازی قسمت سوم
خلاصه:

ژیلین افسر جوانی است که در قفقاز خدمت می‌کند. روزی نامه‌ای از مادر پیرش دریافت می‌کند که در آن می‌گوید می‌خواهد پیش از مرگش و برای آخرین بار او را ببیند. ژیلین تصمیم می‌گیرد به خانه بازگردد. او موفق می‌شود از فرمانده‌ پادگانش مرخصی بگیرد. اما مسیر بازگشت او از قفقاز بسیار خطرناک است. هر آن ممکن است تاتارها به او حمله کنند. ژیلین در راه با یک افسر جوان به نام کاستیلین همراه می‌شود. این دو به هم قول می‌دهند که لحظه‌ای از هم جدا نشوند. اما در میانه کوهستان‌ها ناگهان در دام تاتارها می‌افتند. کاستیلین برخلاف قولش بلافاصله فرار می‌کند، ولی ژیلین از روی اسب می‌افتد و با زخمی بر بدنش اسیر تاتارها می‌شود. او تصور می‌کند که تاتارهای وحشی او را خواهند کشت، ولی آن‌ها مرگ او را نمی‌خواهند…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (20 votes, average: 4,50 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *