طبیب سلیم‌النفس

نویسنده: پیمان شیخی
زمان: 00:05:50
به اشتراک گذاری:
4.11
اپیزودهای این قصه
طبیب سلیم‌النفس
خلاصه:

مرد میگفت مدتی بود که مریض شده بودم و سینه درد و سرفه امانمو بریده بود. چندتا حکیم و دکتر عوض کردم اما افاقه نکرد. یه روز دایی بهم گفت حسین جان از من میشنوی برو پیش پروفسور که دوای دردت پیش اونه ..

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (9 votes, average: 4,11 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *