
- تاریخ انتشار: شهریور ۲۸, ۱۴۰۰
- نویسنده: هرناندو تلز
- گوینده: بهروز رضوی
- ژانر: درام
- زمان: 00:17:50
- وقتي آمد تو، هيچي نگفت. من داشتم بهترين تيغ هاي دسته دارم را روي چرم تيغ تيزكني مي كشيدم. وقتي شناختمش به لرزه افتادم. امّا او متوجه نشد. من به اميد اين كه احساساتم را مخفي كنم، خودم را به ماليدن تيغ روي چرم مشغول كردم. لبه ي تيغ را با گوشت شصتم امتحان كردم، بعد جلوي نور گرفتم.
كف صابون
بازدید: