
- تاریخ انتشار: فروردین ۳۰, ۱۴۰۰
- نویسنده: رومن گاری
- گوینده: باران کویر
- ژانر: طنز
- زمان: 00:17:36
- سورتمه به راه افتاد و تازه من متوجه شدم که سورچی سر جایش نیست . فریاد زدم : راکوسن ، سورچی پیاده ماند ! اما راکوسن جواب مرا نداد . چهره اش حاکی از بهتی بی پایان بود . خط نگاهش را دنبال کردم و دیدم سر جای سورچی یک کبوتر نشسته است .
همشهری کبوتر
بازدید: