
- تاریخ انتشار: آذر ۵, ۱۴۰۱
- نویسنده: حسیب کیالی
- گوینده: امید زندگانی
- ژانر: ادبی - روایی
- زمان: 00:18:15
- ماجرا از این جا شروع شد که تکه کاغذ زرد از زیر تخت زن برادرم (سامیه) به دست مادرم افتاد. اول فکر کردم که سهواً از جیب برادرم افتاده. برادرم و همسرش در دمشق بودند. خواهرم و شوهرش هم به ده آمده بودند تا پدر و مادرم را ببینند. وقتی مادرم اتاق را جارو می کرد، چشمش به آن تکه کاغذ افتاد که ...
پدرم، مادرم، خانواده ام
بازدید: