چشمهای دشمن

نویسنده: ایتالو کالوینو
4.6
اپیزودهای این قصه
چشمهای دشمن قسمت اول
خلاصه:

نویسنده ایتالیایی «ایتالو کالوینو» در یک سخنرانی گفته است: «بیشتر کتاب­‌هایی که نوشته‌­ام و آن‌­هایی که می­‌خواهم بنویسم، از این فکر نشأت می‌­گیرند که خلق آن­‌ها برایم غیرممکن خواهد بود: وقتی خودم را مجاب کرده­‌ام که چنین کتابی کاملا ورای مهارت­‌ها و ظرفیت‌های ذاتی من است، آن وقت می‌­نشینم و نوشتن آن را شروع می‌­کنم».

«چشم­‌های دشمن» یکی از همین داستان­‌ها است. در قسمتی از داستان می­‌شنویم:

یک روز صبح «پیترو» داشت در خیابان قدم می­‌زد. مدت­‌ها بود که او فکر می­‌کرد کسی بدون این­‌که دیده شود دارد او را تعقیب می­‌کند. به یک‌­باره سرش را برگرداند. به ندرت کسی در آن حوالی دیده می­‌شد. آن­ روز یک صبح پاییزی معمولی بود با آفتابی مختصر. احساس کرد نیاز دارد در میان مردم باشد. به طرف خیابان شلوغ‌تری رفت. سر پیچ خیابان…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (15 votes, average: 4,60 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *