کیسه توتون مادربزرگ

نویسنده: اکرم ایلیسلی
4.73
اپیزودهای این قصه
کیسه توتون مادربزرگ قسمت اول
خلاصه:

یادمه وقتی توتون چپق مادربزرگ تموم می‌شد، به من می گفت که از خونه بیرون نرو، تو بوی توتون میدی. اما من توتون همراهم نداشتم و این موضوع همیشه منو متعجب می‌کرد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (52 votes, average: 4,73 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *