خواب

زمان: 00:01:47
به اشتراک گذاری:
5
اپیزودهای این قصه
خواب
خلاصه:

علی اصلا دلش نمی خواست بخوابد.
یک روز همه اعضا خانواده خوابیده بودند. فقط علی بیدار بود. ناگهان خواب از راه رسید و یکراست رفت توی چشم علی کوچولو.
علی که خوابش گرفته بود خیلی عصبانی شده بود. خواب به او گفت که من توی چشم تو رفته¬ام تا تو استراحت کنی. اما علی کوچولو با خواب دعوا کرد و گفت اصلا دلش نمی¬خواهد بخوابد خواب هم رفت پی کارش …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (1 votes, average: 5,00 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *